ترویج زندگی غربی در پس زمینه یک تبلیغ

تیتر دو: وقتی در پس زمینه یک تبلیغ تلویزیونی،

لانه سگ هم نشان داده می شود!!.

 

بی شک اهمیت سبک زندگی در هر کشوری غیر قابل انکار است و می توان گفت سبک زندگی نشان دهنده نوع فرهنگ و اعتقادات یک ملت می باشد.

تبلیغات تلویزیونی در چند سال اخیر سعی داشته است تا از نوآوریی هایی استفاده نماید تا بتواند با قانع نمودن مخاطب به فروش بیشتر برسد. اما نکته ای که در اکثر موارد مورد غفلت قرار می گیرد پس زمینه هایی است که تبلیغات بر آن استوارند. در واقع ممکن است بر روی صحنه و در ارکان یک تبلیغ کالایی مورد تبلیغ قرار گیرد، اما آنچه که در پس زمینه کار ارائه می گردد در پیام رسانی کلی نیز تأثیری غیر قابل انکار دارد.

چندی پیش کالای شوینده ای مورد تبلیغ در تلویزیون قرار گرفت که دارای ساختاری عجیب و کاملاً با سبک زندگی غربی همگام بود.

عشوه گری های خانم مجری در برنامه هفت ترانه صدا و سیما

تیتر دو : وقتی عشوه گری مجریان زن صدا و سیما اجرای توانمند خوانده می شود!!

در برنامه های تولیدی یکی از ارکان و ستون های مهم، مجری آن برنامه می باشد که بی شک توانمندی و استعداد او در همراهی مخاطب با برنامه نقشی به سزا دارد. در چند سال اخیر با بیشتر شدن برنامه های صدا و سیما به طبع نیاز به مجریانی در این سازمان احساس گردید که نیازمند این بود که همراه با نسل جوان بتواند آنها را در همراهی با برنامه های تولیدی همگام کند. اما یکی از آسیب هایی که در این حوزه مطرح است بحث خطوط قرمزی مانند محرم و نامحرم، حجاب و عفت و حیا می باشد. حتما همه ما به یاد داریم که مجریان زن در اوایل انقلاب با سادگی و حیایی معصومانه بدون هیچ خودنمایی به اجرای خود می پرداختند.(نمونه موفق آن دوران اجرای خوب خانم خامنه مجری برنامه های کودک بود)

اما به تازگی با ورود نسل جدیدی از مجریان زن به صدا و سیما آرام آرام شاهد شکسته شدن خطوط قرمزی هستیم که این روند در سال های نه چندان دور در سینما نیز رخ داد و وضع سینمای فعلی کشور را به جایی رسانده است که شرح گفتنش مثنوی هفتاد من می شود.

می توان گفت عشوه گری آفت بزرگ مجریان جدید صدا و سیما است. شاید پرچمدار این سبک از مجری گری را بتوان خانم آزاده نامداری دانست که بعد از ایشان همین سبک – یعنی عشوه گری – در حال گسترش به دیگر مجریان صدا و سیما نیز می باشد. (در خصوص خانم آزاده نامداری انتقاداتی مطرح است که در جای خود و در فرصت مناسب به آن می پردازم)

 

اما موضوعی که باعث شد دست به صفحه کلید!! ببرم و این مطلب را بنگارم پدیده و شاهکار جدید صدا و سیما خانم نجمه جودکی است. مجریی که حالا با اجرا در برنامه هفت ترانه شهرتی هم برای خود دست و پا کرده است.

تداوم بارش باران پول در تبلیغات تلویزیونی

تیتر دوم : بمباران مغز مخاطبان با اسکناس های یاد آورده !!

در نقدی که بر شیوه تبلیغ دستمال کاغذی گلریز در این وبلاگ داشتیم، بیان نمودیم که بارش باران پول و اسکناس بر سر مخاطبین آیا با فرهنگ ایرانی - اسلامی ما سازگار است. پس از آن نقد امیدوار بودیم که این سبک تبلیغ دیگر در تبلیغات تکرار نگردد اما مع الاسف باز هم شاهد این شیوه تبلیغ نه در یک تیزر دیگر بلکه در چندین آگهی دیگر شاید زنگ خطری باشد برای مسئولان.

مثلا در تبلیغات یک بانک بارش اسکناسی از پول باز هم ذهن های مخاطبین را هدف می گیرد.

و یا در تبلیغ تبلت دیمو بارش اسکناس های پول به همراه دستان مشتاق برای جمع آوری آن چنان برجسته می شود که انگار فقط و فقط مخاطب باید برای خرید این تبلت هدفش به دست آوری اسکناس باشد و نه چیز دیگری!

این دستان به کدامین آستان دراز می شوند؟

متاسفانه در ساخت این گونه از تبلیغات به نظر می رسد یک تیم از طراحان و سازندگان این سبک از تبلیغ را به شرکت ها پیشنهاد می دهند و مدیران این گونه شرکت ها هم که فقط به فکر فروش بیشتر هستند کورکورانه این مدل را می پذیرند. دردمندانه تر اینکه مسئولان تبلیغات صدا و سیما بدون آینده نگری و فکر بر روی این مسئله که این نوع تبیلغ چگونه آرام آرام ذائقه مخاطب را به سمت پول پرستی سوق می دهد،‌ مجوز پخش این تبلیغات را می دهند.

یک بار دیگر به عکس شماره دو نگاهی دقیق تر بیاندازید. آیا واقعاً دستان مخاطبان به جای دراز شدن به سوی خالق هستی، باید به سوی پول های بادآورده از آسمان دراز گردد!!؟؟ (آن هم با خرید کالاهایی مانند دستمال کاغذی، رب و ...)

رقابت اسطوره های غربی در تبلیغات

هدف از تاکید بر اسطوره های غربی در تبلیغات تلویزیونی چیست؟

فرهنگ غرب از آنجا که در بازسازی هویت و باورهای ارزشی همیشه دچار مشکل بوده است سعی نموده تا از دیرباز نسبت به قهرمان پروری و قهرمان سازی در رسانه های خود به ملت خود بقبولاند که انسان غربی، انسانی برتر و قدرتمند می باشد و تنها راه نجات از گرفتاری های جهان گزینه ای است به نام انسان قهرمان غربی.

در گذشته قهرمانانی از جنس گلادیاتور و رابینسون کروزوئه و ... بر تیتر رسانه ها می نشستند و در امروز بت من، سوپرمن، اسپایدر من و ... .

اما با کمال تعجب مدتی است که در چند تبلیغ تلویزیونی شبه قهرمانانی مانند رابینسون کروزوئه و گلادیاتور (تبلیغ ایرانسل) و سوپر من (تبلیغ بانک سرمایه) جولان دهنده شده اند.

شاید در نگاه اول این موضوع مورد مهمی به نظر نیاید اما در کشور و فرهنگی که خود دارای هزاران نفر قهرمان ملی و دینی می باشد آیا استفاده از شبه قهرمانان دروغین فرهنگ غرب جفا به این فرهنگ و آب و خاک نیست؟

تأکید بر این مسئله آیا این باور را در ذهن مخاطب جای گذاری نمی کند که مثلا قهرمان غربی به واسطه همین تکنولوژی ها برنده میدان زندگی شده است و در واقع جایی برای ارزش های اخلاقی و دینی وجود ندارد؟

دردمندانه تر اینکه ایرانسل معلوم نیست با کدام هدف تبلیغاتی با عناصر انگلیسی را مورد تاکید قرار میدهد؟ این اپراتور زرد !؟! در دو تبلیغ دادگاه ( که با فضایی کاملا انگلیسی ساخته شده) و رابینسون کروزوئه ( قهرمان ساختگی انگلیسی) ظاهراً علاقه عجیبی به دشمن ملت ایران یعنی بریتانیای کبیر! دارد!!

امید است مسئولین نظارتی بر این امر توجه بیشتری نمایند و با تبلیغاتی که به باورهای ملی و دینی کشور اثرات مخرب می گذارد اجازه جولان در عرصه رسانه های کشور را ندهند.